بهترین کتاب و بهترین اندیشه

نشریه موفقیت شناسی

فصلنامه فرهنگی و اجتماعی- سال اول/ شماره1/ بهار 1397

بهترین کتاب و بهترین اندیشه

بهترین و اصلی ترین کتاب اخلاق و زندگی (قرآن کریم) است که معجزه خاتم پیامبران حضرت محمد (صلی الله علیه وآله و سلم) است. این گوهر گران قدر سخنان خداوند رحمان برای راهنمایی و سعادت انسان است.

آن کتاب زنده، قرآن کریم             حکمت او لایزال است و قویم

نسخه اسرار تکوین حیات            بی ثبات از قوتش گیرد ثبات[1]

 همچنین از بهترین اندیشه های تاریخ بشریت، متعلق به امام علی (علیه السلام) است که بخشی از آن اندیشه های ناب، توسط (سید رضی) یکی از علمای قرن چهارم (ه.ق) گردآوری شده است. (نهج‌البلاغه) عنوانی است که سید رضی برای منتخبی از خطبه‌ها و مواعظ، نامه‌ها و عهدنامه‌ها و کلمات کوتاه و قصار امام علی (علیه السلام) برگزیده ‌است.

علم همه عالم به علی داد پیمبر        چون ابر بهاری که دهد سیل به گلزار[2]

“در دنیایی که ظلم و جور و تبعیض و بی عدالتی همه جا را گرفته باشد و ظالمان، مکیدن خون مظلومان را افتخار خود بشمرند، هر نغمه عدالت خواهی که برخیزد، گیرا و جذاب و امید انگیز است، تا چه رسد به این که طرحی همه جانبه در زمینه عدل و داد در همه ابعادش ارائه شود. درخشندگی نهج البلاغه نیز یک دلیلش همین است که همه جا منادی عدالت و حمایت از مظلومان و ستمدیدگان و پیکار آشتی ناپذیر با ظالمان و ستمگران است. نام پر افتخار علی (علیه السلام) همه جا یادآورنده اصول عدالت و دادگری است و نام پر ابهت نهج البلاغه تنظیم خطوط آن را در خاطره ها مجسم می کند، چرا که در خطبه ها، نامه ها،کلمات قصار، به هر مناسبت سخن از حمایت از مظلومان و پیکار با ستم پیشگان به میان آمده است. بنابراین، جای تعجب نیست که در محیط پر ظلم و فساد دنیای کنونی، نهج البلاغه مرامنامه و آیین نامه مستضعفان را تشکیل دهد و همواره چون تشنگان گرد این چشمه زلال عدالت پرور جمع شوند. یکی دیگر از علل جاذبه نیرومند نهج البلاغه آن است که در هر میدانی که گام می نهد، چنان حق سخن را ادا می کند و دقایق را مو به مو شرح می دهد که گویی گوینده این سخن، تمامی عمر را به بحث و بررسی روی همین موضوع مشغول بوده و تخصصش منحصرا همان است… به راستی این صحنه های مختلف نهج البلاغه که هر کدام در نوع خود بی نظیر است، از اعجاب انگیزترین ویژگی های این کتاب بزرگ محسوب می شود. کوتاه سخن این که: نهج البلاغه کتابی است برای امروز و فردا و فرداهای دیگر، برای این نسل و همه نسل های آینده…”[3]

از علی آموز اخلاص عمل                    شیر حق را دان منزه از دغل

در غزا بر پهلوانی دست یافت               زود شمشیر ی برآورد و شتافت 

او خدو انداخت بر روی علی                افتخار هر نبی و هر ولی

او خدو انداخت بر رویی که ماه             سجده آرد پیش او در سجده گاه

در زمان انداخت شمشیر آن علی           کرد او اندر غزایش کاهلی

گشت حیران آن مبارز زین عمل          وز نمودن عقو و رحم بی محل

گفت: بر من تیغ تیز افراشتی              از چه افکندی، مرا بگذاشتی؟

آن چه دیدی بهتر از پیکار من             تا شدی تو سست در اشکار من؟

آن چه دیدی که چنین خشمت نشست     تا چنان برقی نمود و باز جست؟

آن چه دیدی برتر از کون و مکان        که به از جان بود و بخشیدیم جان؟

در شجاعت شیر ربانیستی                 در مروت خود که داند کیستی…

راز بگشای ای علی مرتضی             ای پس از سوءالقضا حسن القضا

گفت من تیغ از پی حق می زنم          بنده حقم نه مامور تنم

شیر حقم نیستم شیر هوا                  فعل من بر دین من باشد گوا…

که نیم کوهم زصبر و حلم و داد         کوه را کی در رباید تندباد؟

آنکه از بادی رود از جا خسی است     زانکه باد ناموافق خود بسی است

باد خشم و باد شهوت باد آز             برد او را که نبود اهل نماز

کوهم و هستی من بنیاد اوست          ور شوم چون کاه ، بادم باد اوست

جز به باد او نجنبد میل من              نیست جز عشق احد سر خیل من

خشم بر شاهان، شه و ما را غلام       خشم را من بسته ام زیر لگام

تیغ حلمم گردن خشمم زده است        خشم حق بر من چو رحمت آمده است

چون درآمد در میان غیر خدا           تیغ را دیدم نهان کردن سزا[4]

[1] اقبال لاهوری

[2] حکیم کسایی مروزی

[3] آیت الله ناصر مکارم شیرازی مدظله العالی، (فارسی و آیین نگارش3، گردآورندگان: دکتر حسین رزمجو، دکترمحمدمهدی رکنی، احمد احمدی بیرجندی،شرکت چاپ و نشر ایران)

[4] مولوی

نشریه موفقیت شناسی
نشریه موفقیت شناسی

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا