محمدعلی نژادیان: علم بهتر است یا مهارت؟!

محمدعلی نژادیان
محمدعلی نژادیان

نشریه چشمه (دانشگاه تربیت مدرس)، شماره سی و شش، نیمه اول آذرماه 1395

لينك نشريه چشمه:

نشريه چشمه

محمدعلی نژادیان: علم بهتر است یا مهارت؟!

یکی از موضوع های انشاء دوران مدرسه نسل ما جمله “علم بهتر است یا ثروت” بود که امروزه خیلی به چالش کشیده شده است ولی این حقیر یک نسخه اصلاحی برای این جمله دارم و آن “علم بهتر است یا مهارت”؟!
در جواب باید عرض کنم که علم و مهارت همانند دو بال یک پرنده است که می تواند باعث پرواز بشود و در یک کلمه می توان گفت: (علم+ مهارت= کارآفرینی)! لذا کارآفرین هم برای خودش و هم برای دیگران می تواند خلق ثروت کند!
امروزه تعریف جدیدی از سواد شکل گرفته و صرفا خواندن، نوشتن و دانستن برخی دانستنی ها برای ملاک با سواد بودن کفایت نمی کند. لذا مناسب است با توجه به اشباع شدن قشر دکتر و مهندس در جامعه ایران، خانواده ها صرفا به فکر این نباشند که فرزندان خود دکتر یا مهندس شوند و به کسب مهارت های مختلف در کنار تحصیل علم نیز توجه کنند. همچنین باید در نظر داشت که اگر فرد در هر کاری بهترین باشد می تواند برای خود زندگی و موقعیت اجتماعی خوبی رقم بزند.
حال اگر خانواده ها می خواهند فرزندانشان موفق باشند صرفا به مقطع تحصیلی و مدرک اکتفا نکنند چرا که آن چه سواد را کامل می کند مهارت های گوناگون است.
همان طور که مستحضر هستید در قدیم سواد را توانایی خواندن و نوشتن می دانستند و در دهه های اخیر علاوه بر آن توانایی استفاده از رایانه و آشنایی با زبان انگلیسی به عنوان زبان رایج علم نیز به تعریف سواد اضافه شد ولی در تعریف جدید سواد انواع مهارت ها را نیز به تعریف سواد می توان اضافه نمود، مانند:
1- قدرت برقراری ارتباط با دیگران و تعامل اجتماعی از جمله ارتباط عاطفی
2- قدرت تغییر پذیری و سازگاری با شرای و محیط جدید
3- ادب داشتن و احترام گذاشتن به دیگران
4- توانایی پذیرفتن اشتباه و عذرخواهی از دیگران
5- توانایی توانایی تشخیص خوب و بد، درست و غلط، راست و دروغ، زشت و زیبا
6- توانایی تربیت فرزندان
7- داشتن حداقل یک مهارت حرفه ای به طور کامل برای کسب درآمد بیشتر
همچنین سرعت رشد و تحولات علمی به قدری زیاد است که اگر فردی دانسته های خود را به روز نکند و یا جرات کنار گذاشتن دانسته های نادرست خود را نداشته باشد به طور مطلق به او نمی توان باسواد گفت!
تقویت تفکر کارآفرینی درکودکان و دانش آموزان

کودکان توانایی تفکر را دارند و امکان رشد و پرورش مهارت های گوناگون را نیز دارا هستند. روان شناسان معتقدند پنج سال اول زندگی بیشترین تاثیر را در زندگی شخص دارد. این دوران، زمانی است که جو اجتماعی، اقتصادی، فیزیکی و روانی اطراف کودک، اثر همیشگی بر شخصیت او دارد. مطالعات مربوط به گذشته کارآفرینان موفق نشان می دهد که آنان از خانواده هایی که ارزش های خاصی برای استقلال و اتکا به خود قائلند بیرون می آیند. کودکانی که یاد می گیرند چگونه اوقات فراغت خود را با کارهای هنری و ساخت کاردستی پرنمایند، دارای تفکر خلاق و توفیق طلبی هستند.
نکته مهمی که باید در اینجا خانواده ها بدانند این است که حس کنجکاوی کودکان خود را با بیان چقدر بچه تو فضول هستی و با دعوا کردن وی سرکوب نکنند زیرا کودکانی که به حس کنجکاوی آنها پاسخ درست و به موقع داده شود می توانند در آینده کارآفرین شوند و اگر غیر از این باشد کودک اعتماد به نفس خود را از دست خواهد داد و قطعا کسی که اعتماد به نفس نداشته باشد نمی تواند اهل ریسک باشد و یا به درستی ریسک نمی کند و در نهایت کودک در آینده علاوه بر این که نمی تواند کارآفرین شود فردی سرخورده خواهد شد.
همچنین آموزش و پرورش به عنوان ركن اصلي آموزشي دانش آموزان مي تواند با سياست گذاري كلان در بخش آموزش دانش كارآفريني نقش به سزايي در ايجاد انگيزه در دانش آموزان در همان سنين پايين تحصيل براي ايجاد شغل و بنگاه اقتصادي ایفا کند. اين دانش آموزان با كسب مفاهيم اوليه كسب و كار در مدارس و شركت در مجامع طراحي شده براي انتقال تجربيات كارافرينان موفق و جوان داراي نگرش كارآفريني شده و جهت گيري تحصيلي خود را بر اين اساس برنامه ريزي خواهند كرد. لذا داشتن هدف مشخص در اين جوانان براي بعد از فراغت از تحصيل كمك شاياني به رشد اقتصادي كشور از طريق بنگاه ها ي اقتصادي نو پا توسط همين متخصصان جوان مي كند.
دلیل بی کاری فارغ التحصیلان دانشگاهی

نبود تفکر کارآفرینی در قشر دانشجو باعث شده است که اغلب فارغ التحصیلان‌درجستجوی استخدام در وهله اول در دستگاه‌های دولتی و پس ‌از آن در شرکت‌های بزرگ باشند، یکی از دلایلی که در کشور فارغ التحصیلان دانشگاهی خیلی زود با پدیده بیکاری روبه‌ رو می شوند، همین مطلب است!

کارهایی که خود دانشجو می تواند انجام دهد

1- بررسی نقشه زندگی خود، پیش زمینه تفکر کارآفرینی: کجا بوده ام؟ چرا آنجا بوده ام؟کجا هستم؟ چرا اینجا هستم؟ کجا می خواهم بروم؟ چرا آنجا می خواهم بروم؟ در زندگی خود به چه رسیدم؟ به چه می خواهم برسم؟ و حتی این سوال را از خود بپرسید دیگران را به چه چیزهایی رسانده ام؟ و به چه چیزهایی می توانم برسانم؟

2- شناسایی توانایی ها و استعدادهای خود و کسب تجربه و آموزش در زمینه ای که علاقه کاری وجود دارد
3- انتخاب گروهی از دوستان خوب، باهوش، سالم و فعال
4- بالا بردن اعتماد به نفس
5- مشخص کردن سطح توقع خود از زندگی
6- هدف گذاری برای زندگی و برنامه ریزی مناسب
7- شناخت فرصت ها و استفاده از فرصت ها مخصوصا از فرصت هایی که از طریق دانشگاه می توان به دست آورد
8- شناخت نیازهای جامعه (تسلط بر این موضوع می تواند باعث شود فرد خلق نیاز کند و یک چیزی بسازد که بشود نیاز جامعه و همچنین شناخت نیازهای جامعه می تواند سبب این بشود که فرد با یک خلاقیت از جامعه رفع نیاز کند)
کارهایی که دانشگاه می تواند انجام دهد
1- برگزاری سیمنارها و کارگاه های کارآفرینی در دانشگاه ها
2- هماهنگی با مراکز صنعت جهت بازدید دانشجویان از کسب و کارهای کوچک در حوزه رشته تحصیلی خود
3- ایجاد مراکز تحقیقات و پژوهش کارآفرینی در دانشگاه ها
4- قرار دادن درس کارآفرینی جزو دروس اجباری به جای اختیاری برای کلیه رشته ها حتی پزشکی
کار هایی که دولت و ارگان ها می توانند انجام دهند (کارآفرینی و کارخراب کنی)!

متاسفانه سلیقه ای عمل کردن برخی سازمان های دولتی و غیر دولتی، ناهماهنگی بین سازمان های مرتبط با یک صنعت و خودمختاری برخی سازمان ها باعث نبود انگیزه لازم برای اشتغال زایی و کارآفرینی شده است. لذا سازمان ها یادشان باشد امسال سال اقتصاد مقاومتی است یادتان باشد که اگر امروز فردی با این مشکلات، هزینه ها، رکود و ریسک بالا به تولید مشغول است در حال “جهاد اقتصادی” است. لذا از مسئولین محترم تقاضا می کنم به جای کار خراب کنی کمک کنید تا کارآفرینی رونق بگیرد.
پیشنهاد می شود که…
در نهایت با توجه به مشکلات، واردات بی رویه، قاچاق، سخت گیری ها و طرح های احیانا ضربتی در خصوص صنایع تولیدی به جوانان عزیز ایران زمین پیشنهاد می کنم در خصوص کارآفرینی بیشتر در حوزه (خدمات) فکر و برنامه ریزی کنند و اگر اصرار بر تولید داشتند حتما در قالب شرکت های دانش بنیان که یک سهام دار آن یکی از دانشگاه ها باشد اقدام کنند.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا