چگونه موفق شويم؟!

١- چگونه موفق شويم؟!

٢- آيا براى رسيدن به موفقيت، بايد كتاب هاى روانشناسى بخوانيم؟!

امروز يكى از دوستان در اينستاگرام پيام داد و يك (سوال كلى) پرسيد كه چگونه موفق شويم؟! از اين رو بنده هم سعى مى كنم كلى، خلاصه و مفيد پاسخ بدهم:

– در ابتدا يك نكته را عرض كنم كه بايد به دنبال ساختن باشيم و نه فقط بدست آوردن! اين جمله يعنى چه؟! به طور مثال: اگر دقت كنيد، زندگى و عاقبت افرادى كه ازدواج مى كنند تا يك زندگى را بسازند، با افرادى كه ازدواج مى كنند تا نيازهاى خود را بدست آوردند، فرق دارد! البته با توضيحاتى كه در ادامه عرض خواهم كرد، اين جمله قابل درك تر خواهد شد:

همانطور كه مى دانيد، بسيارى از مشاهير جهان؛ از عالم و تاجر گرفته تا عارف و زاهد با حداقل ترين امكانات زندگى خود را آغاز كردند. حال با شناخت تجربى (مطالعه و مشاهده) و بهره گيرى از علوم مختلف و حتى وعده هاى خداوند در قرآن مطالب ذيل را عرض مى كنم:

١- شروع موفقيت از نگاه به درون شروع مى شود كه چه تواناييها، استعدادها و علاقه هايى داريم و نه از بيرون كه چه چيزهايي را نداريم!

زيرا همه افراد داراى (استعدادهاى فطرى) هستند كه اگر آنها را در درون خود بشناسند و پرورش دهند، مى توانند به اهداف مثبت خود برسند!

از اين رو، وقتى به خودشناسى برسيم و از درون به بيرون نگاه كنيم، غيرممكن ها را ممكن خواهيم ديد ولى وقتى از بيرون به خود و نداشته ها بنگريم، موفقيت را فقط براى ديگران خواهيم ديد و نهايت اين بينش افسردگى و عقب ماندن از اصل زندگي است! (قابل ذكر است يكى از علت هاى وقوع جرم نيز همين موضوع است، زيرا فرد نگاه از بيرون به درون خود دارد)!

٢- همچنين سوالى كه بارها با آن مواجه بوده ام، اين است كه آيا براى رسيدن به موفقيت بايد كتب روانشناسى را بخوانيم؟

در جواب بايد عرض كنم كه به دليل اين كه انسان موجود پيچيده و چند وجهى هست از اين رو، نمى توان صرفا با علم روانشناسى به شناخت و بررسى انسان و موفقيت او پرداخت.

براى موفقيت شناسى نياز است، معارف مختلفى از جمله معرفت هاى دينى و فلسفى كه در اولويت اول قرار دارند مطالعه و بررسى شود، زيرا دين الهى كيميايى در خود دارد كه مس وجود انسان را زر مى كند!

شايان ذكر است كه معارف دينى، فلسفى و حتى الهيات ما را با فطرت خود كه اصل وجودى انسان است، اگاه مى كند و انسان را اميدوار مى كند كه داراى يك زندگى هدفمند بوده و همه چيز در خلقت انسان با حساب و كتاب بوده و در مجموع (انسان را به خودش معرفى مى كند)!

ولى علم روانشناسى بحث شناختن روان و ذهن است. البته چون نمي شود از فرآيند ذهنى افراد و حتى خود شناخت مستقيم به دست آورد به اجبار عملكرد و رفتار انسان را در نظر مى گيرند. (نكته: شايد فكر كنيد هر فردى از آن چه كه در درون خود مى گذرد اگاهى دارد ولى اينطور نيست)!

پس موضوع علم روانشناسى، رفتار و فرايندهاى روانى است؛ رفتار يعنى حركات، اعمال و رفتارهاى قابل مشاهده مستقيم و غير مستقيم انسان و فرآيند روانى شامل: احساس، ادراك، يادگيرى، تفكر، حافظه،انگيزش و هيجان، شخصيت و… است!

در نتيجه در درون همه ما انسان ها تلفيقي از تجربيات، علم، هنر و توانايي هاي زيادي وجود دارد كه مي توانيم يك (اثر ناب) خلق كنيم! حتي اگر آن اثر يك جمله باشد. فقط كافي است خود را باور كنيم و عميق تر ببينيم…
كمال نيز همين است يعني: (رشد و به فعليت رساندن استعدادهاي انسان در جهت قرب الهي) چرا قرب الهي؟! زيرا اگر جهت ما خدا نباشد مسير را گم خواهيم كرد و اسير و گرفتار اثر خود مي شويم در صورتي كه ما خود اثر وصف ناشدني خالق خود هستيم كه خواست ما با اراده و اختيار خود به رحمت برسيم و راه حق را برگزينيم…

* پس به طور خلاصه و در حالت كلى، موفقيت در بعد خرد، يعنى طى كردن مراتب كمال، پس موفقيت يك مسير است و نه صرفا يك مقصد و كمال نيز همانطور كه گفته شد يعنى رشد و به فعليت رساندن استعدادهاى فطرى

در نهايت براي همه انسان هاي خداباور آرزو ميكنم در طول عمر خود، عرض زندگيتان انقدر بزرگ بشود تا علاوه بر خودتان، وجود ارزشمند شما باعث خير و بركت ديگران نيز بشود.

محمدعلى نژاديان
٩٧/٠٩/٠٩

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا