محمدعلی نژادیان: بنیان‌گذاران «تپسی» و مالک «گلرنگ» ادبیات جدیدی را به اکوسیستم کارآفرینی ایران اضافه کردند

نژادیان: بنیان‌گذاران «تپسی» با فروش ۷۰ درصد از سهام خود به «گروه صنعتی گلرنگ» با قیمتی بیش از ۲.۱ هزار میلیارد تومان، مثال واقعی را برای خروج موفق از استارت‌آپ در ایران رقم زدند. ما در بیان داستان‌های موفقیت که به نام فرد کارآفرین و کارآفرینان نوشته می‌شد یک پازل کم داشتیم که با خروج موفق  بنیان‌گذاران تپسی این خلاء برطرف شد. در واقع مالکان تپسی با خروج به‌موقع خود، ادبیات جدیدی را برای اکوسیستم استارت‌آپی و کارآفرینی ایران ایجاد کردند و از این پس می‌توان مثال واقعی و ملموس را برای دانشجویان درباره «استراتژی خروج از استارت‌آپ» بیان کرد.  

به گزارش کارآفرینی‌پرس، محمدعلی نژادیان مدرس دانشگاه علوم پزشکی آزاد اسلامی تهران و دانشگاه جامع علمی کاربردی واحد افق گفت: تپسی با ورود به بورس و خروج به‌موقع از استارت‌آپ، داستان موفقیت جذابی را به نگارش درآورد و از طرفی گروه صنعتی گلرنگ نیز با خرید سهام این استارت‌آپ و سرمایه‌گذاری‌های ارزشمندی که طی سالیان گذشته در زمینه‌های آموزش، پژوهش، فرهنگ کارآفرینی و گسترش اکوسیستم استارت‌آپی ایران انجام داده است، بار دیگر نام خود را تاریخ‌ساز نمود و ثابت کرد که در عمل نیز پایبند و معتقد به جوانان و فضای نوین کسب‌و‌کار است و در کنار آن فرصت‌شناس خوبی است.

وی عنوان کرد: ما در ایران هنوز به معنای واقعی سرمایه‌گذاری خطرپذیر را تجربه نکرده‌ایم، یعنی دانش سرمایه‌گذاری خطرپذیر در ایران هنوز آن‌طور که باید شکل نگرفته است. برای این‌که به آن نقطه برسیم نیاز به دیدگاه عمیق‌تر، ساختار سیاسی و سیاست‌گذاری درست‌تر داریم تا به‌جایی برسیم که سرمایه‌گذاران خطرپذیر با دانش بالا و اعتماد به نفس بتوانند بر روی تعداد زیادی استارت‌آپ سرمایه‌گذاری کنند. فردی که سرمایه‌گذار خطرپذیر واقعی است از همان اول پذیرفته که به فرض اگر قرار است بر روی پنج استارت‌آپ سرمایه‌گذاری کند، ممکن است ۴ مورد آن شکست بخورد. اما، آیا واقعا در حال حاضر با چنین نگرشی در ایران مواجه هستیم؟!

نژادیان افزود: البته گروه صنعتی گلرنگ با خرید سهام تپسی قوت قلبی برای استارت‌آپ‌ها و سرمایه‌گذاران خطرپذیر شد.

وی عنوان کرد: بعضی اوقات در جامعه با افرادی مواجه می‌شویم که فکر می‌کنند استراتژی خروج از استارت‌آپ به معنی شکست استارت‌آپ است، در صورتی که این‌طور نیست و این حرکت یک استراتژی است که از همان ابتدای شکل‌گیری استارت‌آپ باید روی میز و کنار دست بنیان‌گذاران آن باشد تا در بهترین موقعیت اقدام کنند، هرچند می‌تواند آن را حفظ کند و تبدیل به شرکتی بزرگ مانند فیسبوک شود ولی باید چند گزینه را توجه داشت که نرخ و میزان پذیرش مردم از آن فناوری که استارت‌آپ ارائه کرده چقدر است؟ زیرا، بسیاری از استارت‌آپ‌ها به‌دلیل استفاده تعداد بالای مردم کشور خود و یا مردم جهان توانسته‌اند به اصطلاح استارت‌آپ «یونیکورن» شوند.

نژادیان افزود: اما ما به‌دلیل جمعیت ۸۷ میلیونی و تحریم‌ها از این مورد نمی‌توانیم بهره‌مند شویم، شما جمعیت ما را با چین که تقریبا ۲۵ درصد از ۱۳۰۰ یونیکورن دنیا را داراست، مقایسه کنید یا به فرض هند که فکر می‌کنم حدود ۷۰-۸۰ یونیکورن دارد ولی قدرت خرید در آن کشور پایین است و در عوض به عمق تکنولوژیکی رسیده است و کسی نمی‌تواند سریع با آن‌ها رقابت کند (کپی نماید) در نتیجه توانسته در بازار جهانی موفق عمل کند. همچنین نکته بعدی این است که دولت‌ها بتوانند و بخواهند که از استارت‌آپ‌ها حمایت کنند که این خود نیاز به اعتمادسازی، قوت قلب و سیاست‌گذاری‌های درست دارد تا دل و جرات تاسیس استارت‌آپ و یا سرمایه‌گذاری بر روی آن ایجاد شود.

وی افزود: البته اگر فردی بخواهد استراتژی خروج را اجرا کند باید با مديريت شكست آشنا باشد، یعنی این‌که انسان بداند چه موقع باید از پاى ميز بلند شود و كليد را تحويل دهد و درگیر احساسات نباشد، يعنى جلوتر از دیگران آينده را ببیند، يعنى بخندى به كسانى كه فكر مى‌كنند شما شكست خورده‌اید، يعنى اين‌كه حتی اگر قرار است ببازی، خوب ببازی!

نژادیان در نهایت گفت: اگر فردی مديريت ريسك ندارد و عادت كرده که واقع‌بین نباشد، حداقل باید مديريت شكست داشته باشد و به موقع كنار بكشد. در واقع رمز شكست برخى از افراد جذابيت‌هاى موفقيت‌هاى گذشته آن‌هاست. فعالان اقتصادی و استارت‌آپی باید متوجه (مديريت ريسك، مديريت بحران و مديريت شكست) باشند تا بتوانند تصمیم‌گیری‌های به‌موقع و مناسبی را اتخاذ نمایند.

انتهای پیام/

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا